بر اساس دستورالعمل سازمان غذا و دارو، سایت هیچگونه فعالیتی در راستای فروش مکمل های غذایی ندارد.

احمد آریایی‌نژاد، اهمیت صنایع دارویی

احمد آریایی‌نژاد

نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی

********************** 

آقای دکتر، اجازه دهید مستقیماً به موضوع اصلی ورود پیدا کنیم و باب گفتگو را با تمرکز بر موضوع چرایی حساسیت و اهمیت صنایع دارویی بازکنیم.

امروزه صنعت دارو، در دنیایی که هرروز یک گام بیش‌تر از روز قبل به سمت شهرنشینی و زندگی ماشینی برداشته است، به یک صنعت استراتژیک و مهم تبدیل‌شده که بی‌تعارف می‌تواند سرنوشت ملت‌ها و دولت‌ها را تغییر دهد.

گاهی شاهد آن بوده‌ایم که در بسیاری از کشورها نشست افراد بر صندلی‌های مدیریت در وزارت بهداشت و ادامه فعالیت آنها، به عملکرد مدیران دارویی وابستگی شانه‌به‌شانه دارد. حتی موضوع امنیت اجتماعی و امنیت سیاسی کشورها به وضعیت بودونبود دارو گره‌خورده است.

متأسفانه در ایران تقریباً عموم خانواده‌ها به‌طور روزانه مصرف‌کننده دارو یا مکمل‌های دارویی هستند. دارو و ملحقات دارویی در نظام بهداشت و درمان مردم ما جایگاه ویژه‌ای دارد. درست یا غلط، هر بیماری که به پزشک مراجعه می‌کند، از پزشک خود انتظار تجویز دارو دارد.

اگرچه این پندار کاملاً غلط است، ولی به‌عنوان یکی از واقعیت‌های نظام سلامت کشورمان مطرح است. به همین علت از منظر استراتژیک باید به دارو مثل نان و آب نگاه شود.

از پیش از انقلاب تاکنون چه تفاوت‌هایی در صنعت داروسازی ایران اتفاق افتاده است؟

به‌طور خلاصه قبل از انقلاب عمده بازار تولیدهای دارویی در کشور به دست کمپانی‌های خارجی به‌خصوص شرکت‌های آمریکائی و اروپایی بوده است. به‌این‌ترتیب بسیاری از شرکت‌های دارویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تحت پوشش شرکت‌های داروساز غربی قرار داشته است.

دراین‌بین بسیار نادر بودند شرکت‌هایی که تحت مالکیت و مدیریت ایران باشند و در میان انبوهی از نیروهای بازاریابی و فروش شرکت‌های رقیب، همراه با برترین متخصصان دارویی خارجی و فرمولاسیون جدید دارویی به‌علاوه دانش فنی گسترده و جدیدترین فنّاوری روز دنیا، فعالیت خود را ادامه می‌دادند.

به‌عنوان‌مثال شرکت داروسازی دکتر عبیدی جزو معدود شرکت‌های داروسازی ایران بود که باوجود فضای تنگ رقابت آن روز، موفق به بقا و ادامه حرکت گردید. به هر ترتیب پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان صنایع ملی ایران، عمده این شرکت‌ها را ملی اعلام نمود و پس از یک پروسه کلان، به نهادها و سازمان‌های متفاوتی واگذار کرد.

درواقع صنعت دارویی کشور مانند دیگر صنایع، پس از انقلاب دچار تغییر و تحولات جدی شد و خوداتکایی در تولید دارو محور صنعت داروسازی کشور قرار گرفت. در حال حاضر کشور دارای سه سازمان هولدینگ و تخصصی در حوزه دارو است که حجم گسترده‌ای از شرکت‌های دارویی را تحت مالکیت خوددارند. سازمان تأمین اجتماعی به همراه شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا)، بانک ملی و... قسمت عمده‌ای از شرکت‌های دارویی را تحت تملک دارد.

در خصوص مکمل‌های غذایی و دارویی چه طور؟ جایگاه‌ آنها در چند دهه اخیر چه تغییراتی داشته است؟

ببینید در حالت کلی، موضوع مکمل‌های غذایی و دارویی یک مقوله جدید در دنیای مدرن است. قدمت آن در تمام دنیا و به‌تبع آن در ایران به‌اندازه دارو نیست. شاید رد پای مکمل‌ها در کشور ما در پیش از انقلاب محدود به چند نمونه انگشت‌شمار می‌شود.

حتی اگر بخواهیم تاریخ مکمل‌ها در ایران را دقیق‌تر رصد کنیم باید بگوییم که در دهه 1380 بود که موضوع مکمل‌ها به‌صورت جدی و تخصصی موردتوجه قرار گرفت و معاونت دارو-غذای وزارت بهداشت که امروزه از آن با عنوان «سازمان غذا و دارو» نامبرده می‌شود به برخی مکمل‌ها اجازه واردات داد.

اجازه دهید گریزی به بحث مصرف دارو هم داشته باشیم. برخی سیاست‌گذاران و صاحب‌نظران در حوزه دارو معتقدند که مردم ما جزء پرمصرف‌ترین مردم دنیا ازلحاظ دارو هستند. این قضیه را چگونه ارزیابی می‌فرمایید؟

ابتدا باید بر این اصل تأکید کنم که ازلحاظ عملیاتی و اجرایی باید برای اصلاح و بهینه‌سازی الگوی مصرف دارو در کشور فکری کرد. منظورم از الگوی مصرف دارو فقط در مورد بیماران نیست. پزشک و داروساز هم‌قسمتی از این چرخه هستند. نحوه مصرف دارو به‌صورت جدی باید مورد بازبینی قرار گیرد.

گام نخست اینکه یکی از بزرگ‌ترین معضلات فرهنگی در بخش دارو خوددرمانی است. درخواست داروی بدون نسخه در برخی موارد می‌تواند به دلیل نداشتن اطلاعات دارویی فرد مصرف‌کننده منجر به پدید آمدن عوارض جانبی متعدد در وی شود.

گران بودن نرخ ویزیت پزشک یا به عبارت بهتر، نداشتن استطاعت مالی افراد در پرداخت ویزیت، شلوغ بودن مطب پزشک، کامل ندادن یا مشابه دادن داروها به‌وسیله داروخانه‌ها، موجود نبودن داروهای تجویزشده به‌وسیله پزشک، ازجمله دلایلی عنوان‌شده که ممکن است باعث شود بیماران مستقیماً به داروخانه مراجعه نموده و تقاضای داروی بدون نسخه را بر اساس تشخیص خود کنند.

علاوه بر این برخی تحقیقات نشان می‌دهد در بیش از نیمی از موارد، مردم اعتقاددارند که می‌توانند به‌جای پزشک تصمیم بگیرند و طبابت کنند. این در حالی است که در علم فارماکولوژی یک مقوله، بررسی و ارزیابی اثر دارو بر بدن است و یک مقوله دیگر، سنجش اثر بدن بر دارو است.

به همین جهت است که بعضی‌اوقات شاهد آن هستیم که یک دارو در فردی مؤثر واقع می‌شود و اثر دارویی خود را به دنبال دارد و در فرد دیگر ممکن است ایجاد حساسیت کند. مردم باید بدانند که بدون مشورت پزشک، مصرف کردن دارو مخاطراتی را به دنبال دارد.

مسئله دوم تقاضای بیمار برای تجویز داروی بیشتر است. در بسیاری از موارد عامل اصلی تجویز تعداد بیشتر دارو از سوی پزشکان، تقاضای بیماران است، زیرا احساس می‌کنند پزشکی که داروی بیشتری تجویز کند، پزشک بهتر و حاذق‌تری است. پرسش اصلی اینجاست که آیا پزشک باید تحت تأثیر بیمار و فقط به‌منظور کسب درآمد تن به این کار دهند؟

داروسازان جزء سوم این چرخه معیوب هستند. اگرچه آنان تجویزکننده دارو نیستند ولی می‌توانند در مصرف بی‌رویه داروها دخالت داشته باشند. نکته چهارم اینکه دریافت آسان دارو نیز معضل دیگری است که  باید در خصوص آن کار کارشناسی صورت پذیرد. کاهش هزینه‌های درمانی باید اولویت اصلی دولت باشد اما نباید از این نکته غافل باشیم که کاهش هزینه‌های درمانی باید همراه با فرهنگ‌سازی و بسترسازی فرهنگی باشد.

سیاست‌گذاری‌ها در حوزه دارو باید به‌گونه‌ای باشد که کاهش هزینه‌های درمانی مردم، آنها را به سمت پیشگیری تشویق کند. باید مردم بدانند که صرفه‌جویی‌ که از طریق یارانه‌های دولتی در هزینه‌های درمانی آنها می‌شود، باید در سبد پیشگیری خانواده گنجانده شود. تشویق مردم به سمت پیشگیری یک اصل اساسی در حوزه بهداشت است که متأسفانه در سال‌های گذشته به آن بی‌مهری شده است.

البته این موضوع در خصوص مکمل‌های غذایی به این غلظت که جنابعالی فرمودید، به نظر می‌رسد که حاکم نباشد؟

به‌هرحال اگر بخواهیم مانند کشورهای پیشرفته دنیا به‌گونه‌ای عمل کنیم که مکمل‌های غذایی بدون نسخه پزشک در دسترس مردم قرار داشته باشد، باید پیش از آن سواد تغذیه‌ای مردم را ارتقاء بدهیم. رانندگی با چشمان بسته در جاده کوهستانی تجربه‌ای جز ریسک زیاد خطر نیست.

باید مردم به اصول تغذیه و پیشگیری آگاهی علمی داشته باشند تا بتوانند مکمل‌های غذایی موردنیاز خود را خودشان انتخاب کنند. البته به‌طورکلی باید در خصوص اصل اولیه نیاز به مکمل‌ها و ضرورت مصرف آن بحث و بررسی کارشناسی انجام شود که آیا مردم کشور ما با توجه به نوع تغذیه و رفتار غذایی‌شان، ذاتاً نیاز به فرآورده‌های مکمل دارند یا خیر؟

حال که بحث به موضوع مکمل‌ها کشیده شد، بهتر است همین‌جا به این موضوع بپردازیم که آیا واقعاً مصرف مکمل‌ها ضروری است؟

به نظر من مصرف مکمل‌های غذایی تا حدودی شبیه مصرف مکمل بنزین است. اتومبیل شما چه وقت به مکمل بنزین نیاز دارد. زمانی که بنزین مصرفی شما بنزین باکیفیت نباشد. وقتی سوخت مناسب برای اتومبیل خود فراهم نکرده‌اید چاره‌ای ندارید جز اینکه از مکمل بنزین برای بهینه‌سازی آن استفاده کنید.

وقتی زندگی ماشینی و شهرنشینی مدرن، کیفیت مواد غذایی را به شدت کاهش داده است و فست فودها فقط شکم ما را سیر می‌کنند و نه سلول‌های ما را، آن‌وقت است که چیزی به نام مکمل‌های غذایی وجود خارجی پیدا می‌کند، که گذشتگان ما هیچ‌گاه از مکمل‌های غذایی استفاده نکرده بودند و تن و بدنی سالم‌تر از خیلی از امروزی‌ها داشتند.

ما زندگی طبیعی و محیط‌زیست طبیعی را از خودمان دور کرده‌ایم. سفره غذایی خودمان را از چاشنی‌ها و رنگ‌های مصنوعی و مواد غذایی کم کیفیت پرکرده‌ایم. محیط اطرافمان پر از سموم و آلودگی‌ها شده است و کم‌تحرکی بر زندگی شهرنشینان ما سایه انداخته است، همچنین استرس و اضطراب تاروپود زندگی سالم را در هم می‌تند و ما در این میان در جستجوی سلامت دست‌وپا می‌زنیم.

یکی از دغدغه‌های سیاست‌گذاران حوزه سلامت موضوع مکمل‌های ماهواره‌ای است. کمیسیون بهداشت مجلس در این خصوص چه راه‌کاری پیشنهاد داده است؟

ببینید این موضوع یک موضوع چندبعدی است. بخشی از آن به مباحث فرهنگی جامعه بازمی‌گردد. چرا شما به فرزندان خود توصیه می‌کنید که بهنگام رفتن به مدرسه از دست‌فروش‌ها خرید نکند؟ چون نگران هستید که کالای سالم به کودک شما عرضه نشود. چون نگران هستید که اگر خدای‌نکرده اتفاقی افتاد نتوانید شخص فروشنده را پیدا کنید.

نگرانی شما ریشه در این واقعیت دارد که فروشنده، یک مغازه شناسنامه‌دار نیست. نمی‌دانید کیست و از کجا آمده، نمی‌دانید آیا می‌توانید مجدداً وی را ببینید یا نه. حال سؤال من این است خانواده‌ها چه طور به تبلیغات ماهواره‌ای می‌توانند اطمینان کنند؟ آن‌هم در خصوص موضوع دارو و مکمل که آن‌قدر حساسیت در رابطه با آن وجود دارد.

چه طور سلامت خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند؟ واقعاً باید در این خصوص یک عزم ملی برای فرهنگ‌سازی و افزایش سواد تغذیه‌ای مردم صورت پذیرد. اگر در این رابطه سرمایه‌گذاری مناسب انجام نشود مطمئناً هزینه‌های سنگینی بر خانواده‌ها و همچنین نظام سلامت کشور تحمیل خواهد شد.

در خصوص موضوع قاچاق دارو و مکمل یکی از راه‌کارهایی که سازمان غذا و دارو دنبال می‌کند موضوع برچسب اصالت است؛ اما اخیراً اخباری حاکی از بی‌اصالت شدن برچسب اصالت منتشرشده که به شدت نیاز به توجه دارد. آیا در این رابطه برنامه‌ریزی خاصی از سوی کمیسیون بهداشت مجلس صورت گرفته است؟

بستر اولیه برای مقابله با قاچاق یک بستر فرهنگی است. گام نخست افزایش آگاهی مردم به عوارض کالاهای غیر اصیل است. خواست عمومی جامعه باید به‌سوی ممنوعیت مصرف این‌ اقلام هدایت شود. تجربه جهانی نشان داده است که تا زمانی که تقاضا در بازار وجود دارد، کنترل کردن قاچاق موضوع ابتری است.

از طرف دیگر باید روش اجرایی برچسب اصالت نیز مورد بازبینی قرار بگیرد و از رأی و نظر تشکل‌های صنفی مربوط در خصوص نقشه راه آینده آن استفاده شود. ما باید به بلوغ بخش خصوصی اعتماد کنیم.

در حوزه دارو برخی به گمانه‌زنی در خصوص مافیای دارو می‌پردازند. آیا جنابعالی دست های پنهان مافیای دارو در ایران را تایید می فرمایید؟

یکی از اتهامهای همیشگی دارو در ایران و در دنیا موضوع انحصار و رانت است. هر وقت بی‌انضباطی بر بازار دارو سایه می‌افکند، همه انگشت اتهام را به سمت مافیای دارو نشانه می‌روند. تنها راه گریز از این اتهامها آن است که فضای صنعت و تجارت دارو را به سمت رقابت‌پذیری هدایت کنیم. هر چه تعداد مبادی ورودی کالا بیشتر شود، احتمال سوءاستفاده، رانت و مافیا سالاری کمتر می‌شود. البته با گسترش مبادی تأمین کالا طبیعتاً کنترل و نظارت نیز دشوارتر می‌شود و انرژی و هزینه ریالی و انسانی بیشتری باید برای مدیریت فضای صنعت و تجارت اختصاص پیدا کند.

منظورتان دقیقاً تقویت ابزارهای نظارتی در سازمان غذا و دارو است؟

ببینید در هر صنعت و تجارتی مافیا به گروه‌هایی اطلاق می‌شود که به‌صورت منظم و شبکه‌ای و خارج از ضوابط و چارچوب قانونی کار می‌کنند. مافیای دارو همان است که به‌صورت زیرزمینی به واردات قاچاق و توزیع داروهای تقلبی در سطح عرضه می‌پردازد که وزارت بهداشت نیز به شدت با آن مخالف است و از هر تلاشی برای برخورد با این گروه‌ها که سلامت مردم را به مخاطره می‌اندازند کوتاهی نمی‌کند.

به هر حال مردم از سازمان غذا و دارو برای تأمین ایمنی و امنیت مواد غذایی و دارویی توقعهای به جایی دارند که صدالبته در این خصوص باید زیرساخت‌های اولیه تأمین شود. سازمان غذا و دارو به بودجه مناسب، نیروی انسانی کافی و مسلط و مدیریت قوی و یکپارچه نیازمند است.

البته در برخی کشورها به جهت گستردگی موضوعات مربوط به غذا و دارو، سازمان متولی آنها را از یکدیگر تفکیک کرده‌اند؛ یعنی دارو را یک سازمان مستقل کنترل و مدیریت می‌کند و غذا را یک سازمان دیگر. این موضوع در خصوص کشور ما نیز، نیازمند کارشناسی و ارزیابی دقیق است و نمی‌شود یک‌شبه در رابطه با آن اظهارنظر کرد.

در خصوص سازمان غذا و دارو نکته دیگر آنکه دولت نباید به سمت فربه‌شدن و حجیم شدن پیش برود. سبک کردن بدنه دولت یکی از رویکردهای تجربه‌شده در دنیای امروز است. باید ابزارهای مناسب برای کنترل، مدیریت و سیاست‌گذاری از سوی دولتمردان ارائه شود به‌گونه‌ای که نه سازمان‌ها سنگین و حجیم شوند و نه اینکه بخش خصوصی رها و بی نظارت شود.

آقای دکتر برای تکمیل بحث بهتر است گریزی هم به موضوع تحریم‌های یکی دو سال اخیر بزنیم. این تحریم‌ها چه تأثیر بر صنایع دارویی کشور داشت؟

در طول این سال‌های اخیر هرچند غربی‌ها دارو را رسماً تحریم نکرده بودند و ژست مردم‌فریب حقوق بشر را در بوق‌های تبلیغاتی خود فریاد می‌زدند، اما واقعیت این است که عملکرد آنها خصوصاً در حوزه تراکنش‌های مالی به تحریم نظام دارویی کشور ما منجر شد. مردم واقعاً تحت‌فشار قرار گرفتند. بیماران خاص در کشور ما رنج زیادی را متحمل شدند.

صنایع دارویی ما هم بسیار تحت‌فشار قرار گرفت؛ اما با هر تهدیدی اگر مواجهه درست و منطقی صورت پذیرد تبدیل به یک فرصت می‌شود. تحریم‌ها در دل خودش فرصت مناسبی را برای خودکفایی صنایع دارویی ما به دنبال داشت.

البته طبیعتاً نباید انتظار داشته باشیم که همه داروها در داخل کشور تولید شود؛ اما باید یک معادله‌ای ایجاد کنیم که اگر کشوری، ما را تحریم کرد، خودش نیز به‌تبع این تحریم به‌اندازه ما یا بیش از ما آسیب ببیند. این‌یک مأموریت جدی برای صنایع دارویی کشور است.

ما باید به سطحی از مبادله علم و فنّاوری برسیم که روابط تجاری‌مان حداقل در منطقه و با کشورهای شریک متوازن شود. قطعاً نیاز باید دوطرفه باشد تا هیچ طرف نتوانند دیگری را دور بزنند. مثلاً کشور چین برای ما تسبیح و جانماز تولید می‌کند اما آیا ما برای آنها می‌توانیم مجسمه بودا تولید کنیم؟

بنابراین رویکرد شما بر ارجحیت تولید تحت لیسانس در مقایسه با واردات داروی ساخته‌شده است؟

دقیقاً همین‌طور است. صنایع دارویی ما باید تا حد امکان از دانش و فنّاوری داخلی و بومی بهره‌برداری کنند. اگر نمی‌توانیم یک دارو را در داخل کشور به‌صورت کامل و جامع تولید کنیم. حداقل می‌توانیم بخشی از پروسه تولید را بر عهده بگیریم. معنا ندارد که خارجی‌ها به ما اجازه ندهند که در آن قسمتی که می‌توانیم پروسه تولید را دنبال کنیم، فعالیت نداشته باشیم.

چه طور ما در صنایع مختلف مونتاژ را زمینه‌ساز ورود فنّاوری تولید و دانش فنی می‌دانیم. در حوزه دارو نیز همین‌گونه است. ما باید حداقل، تولید تحت لیسانس را در کشورمان به‌صورت جدی دنبال کنیم. اتفاقاً این در ادامه همان سؤال قبلی شما قرار دارد؛ یعنی با تولید تحت لیسانس خواهیم توانست رابطه‌مان را با شرکای تجاری‌مان متوازن کنیم.

یک بحث دیگری هم در این میان باقی می‌ماند و آن الگوی مدیریت ما بر صنایع دارویی کشور است. تولید و واردات یک بحث است و الگوی مدیریت آن‌یک بحث دیگر. اعتقاد من این است که الگوی مدیریت ما در حوزه صنایع دارویی باید یک الگوی بومی متناسب بافرهنگ تجویز و مصرف دارو از یک‌سو و سبک زندگی خودمان باشد. الزاماً نیاز نیست که کپی‌برداری از خارج کشور باشد. شاید تلفیقی از آن دو نیاز باشد.

برخی از سیاست‌گذاران حوزه سلامت معتقدند که صرفاً متولی سلامت جامعه هستند و ترویج تولید بر عهده ایشان نیست. نظرتان در این خصوص چیست؟

این همان بخشی نگری و نگاه جزیره‌ای است که بعضاً دچار برخی قسمت‌های صنعت ما شده است. از منظر متولیان سلامت ممکن است این‌یک مطلب صحیح و منطقی باشد که سلامت، ‌محور اصلی تصمیم‌گیری‌های آنها باشد، اما نگاه فراگیر و فرا بخشی در این میان چه جایگاهی دارد.

سلامت جامعه اولویت اول است اما نباید به معنای باز کردن مرزهای کشور بر روی کالاهای خارجی باشد. به نظر من در پیش گرفتن رویکرد تولید تحت لیسانس می‌تواند گام آغازین مناسبی در مسیر تقویت دانش فنی کشور باشد.

آقای دکتر برخی بیماران اصراری زیادی بر استفاده از داروهای خارجی دارند. این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دارو کالایی چندبعدی است. بخشی از میزان اثرگذاری آن وابسته به نگرش و اعتقاد بیمار است. باید در این خصوص اطلاع‌رسانی شود و پتانسیل‌های تولیدی کشور به مردم عرضه شود. باید مردم به کالای ایرانی اعتماد داشته باشند. البته بخشی از اثربخشی دارو نیز وابستگی به کیفیت مواد اولیه و فنّاوری تولید دارد که قابل‌انکار نیست.

در خصوص اجزاء تشکیل‌دهنده رویکرد روانی مردم به داروی ایرانی باید بگویم که قیمت یکی از اجزاء آن است؛ یعنی برخی فکر می‌کنند که چون داروی ایرانی ارزن‌تر از داروی خارجی است پس کیفیت آن پایین‌تر است. این باور باید تغییر کند.

در رابطه با قیمت‌گذاری داروی ایرانی چه نظری دارید؟

در این رابطه دو رویکرد وجود دارد، برخی معتقدند که صنایع دارویی باید ازلحاظ قیمت‌گذاری دارو تحت کنترل دولت باشد، به جهت اینکه موضوع دارو حساسیت زیادی دارد و نمی‌توان قیمت آن را به بازار واگذار کرد؛ ممکن است در این میان سوءاستفاده‌هایی از سوی شرکت‌های دارویی اتفاق بیفتد؛ اما در طرف مقابل برخی صاحب‌نظران هستند که معتقدند با آزادسازی قیمت‌گذاری دارو، به صنایع دارویی اجازه داده‌ایم که هزینه‌های تحقیق و پژوهش برای داروهای آتی را تأمین کنند و خون تازه‌ای به صنایع دارویی کشور تزریق می‌شود.

البته در این میان باید به این نکته هم اشاره‌کنیم که هرچند افزایش قیمت دارو فشار مضاعفی را بر مردم تحمیل می‌کند اما در ازای آن می‌تواند تلاش مردم برای پیشگیری از بیماری‌ها را نیز افزایش دهد. این رویکرد در شرایطی قابل دفاع است که ابزارهای مناسب حمایتی از اقشار آسیب‌پذیر به فراخور نیاز تدارک دیده شود.

درباره تبلیغات دارو چه دیدگاهی دارید؟

تبلیغات دارو به معنای اطلاع‌رسانی و معرفی دارو به پزشک یک نیاز اساسی در حوزه دارویی است. مهم این است که این اطلاع‌رسانی نباید با اغراض سوداگرانه، انتخاب بیماران را تحت شعاع قرار دهد. به‌هرحال مردم از جزئیات داروها اطلاع ندارند و اگر تمرکز تبلیغات دارویی بر مردم شود می‌تواند توصیف‌های یک‌بعدی از برخی اجزاء یک دارو ارائه دهد که قطعاً گمراه‌کننده است. بی‌شک تبلیغات دارو نباید منجر به تجویز یا مصرف غیرمنطقی دارو شود.

این موضوع در رابطه با مکمل‌های غذایی نیز صادق است؟

آنچه از وضعیت داروخانه‌های کشور می‌بینیم آن است که بروشورهای تبلیغاتی عموم مکمل‌های غذایی در اغلب داروخانه‌ها توزیع می‌شود. این اطلاع‌رسانی ازنظر اینکه سواد تغذیه‌ای مردم افزایش پیدا می‌کند می‌تواند پدیده مهمی باشد، ولی باید نظارت‌ها بر شرکت‌های عرضه‌کننده مکمل‌ها افزایش پیدا کند تا هر شرکت مسئولیت قانونی مطالبی که منتشر می‌کند را به‌طور کامل بر عهده بگیرد. ضمن اینکه بی‌شک باید دستورالعملی در این خصوص وجود داشته باشد که راه آینده را نشان دهد. شاید بهتر باشد این اطلاع‌رسانی‌ها به‌گونه‌ای ترتیب داده شود که الزاماً مردم را به مراکز مشاوره هدایت کند یا اینکه مطالب مورد تائید یک مرکز مشاور تغذیه نیز باشد.

در خصوص مکمل‌های تقویت‌کننده قوای جنسی چه طور؟

با توجه به نوع فرهنگ مردم ما موضوع مشکلات و معضلات جنسی یک موضوع خاص در کشور ما محسوب می‌شود. بسیاری از تحقیقات و مطالعات در حوزه آسیب‌های اجتماعی بیانگر آن است که ریشه بسیاری از مشاجرات درون خانوادگی به مباحث جنسی بازمی‌گردد. حتی ریشه‌یابی این مسائل در پدیده طلاق هم ردپای معناداری از معضلات جنسی در شکل‌گیری طلاق را نشان می‌دهد.

برخی از علل و عوامل طلاق آشکار هستند و زوجین بهنگام طلاق این علل را در دادخواست خود بیان می‌کنند مانند مصرف مواد مخدر، خشونت، دخالت والدین و گاهی فقر اما برخی از علل طلاق در دادخواست بیان نمی‌شود مانند نارضایتی از روابط زناشویی که به دلیل مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه در غالب نداشتن تفاهم در دادخواست ذکر می‌شود و یکی از عوامل مؤثر در طلاق است و کمتر در دادخواست‌های طلاق به آن توجه می‌شود، همچنین می‌توان به سوءظن یا انحراف اخلاقی که معمولاً بیان نمی‌شود، اشاره کرد.

حتی برخی از پرونده‌های طلاق‌های توافقی و حتی غیر توافقی در اثر سوءبرداشت‌های غیرمنطقی یکی از طرفین از وظایف خود در روابط زناشویی است. بی‌شک تابو شدن بیان و پیگیری مسائل جنسی و مشکلات زوجین در تداوم معضلات جنسی و انحرافات در جامعه مؤثر است و همان‌طور که عرض کردم می‌تواند به آسیب‌های اجتماعی منجر شود. پس نظام بهداشت و درمان کشور نمی‌توان، بی‌توجه به آن باشد.

داروها و مکمل‌های شناسنامه‌داری در این خصوص وجود دارد که بر اساس تأییدیه‌های وزارت بهداشت تولید یا وارد کشور می‌شوند. نکته اساسی این است که اطلاع‌رسانی در این خصوص باید کاملاً هدفمند و کارشناسی شده باشد. مردم باید علائم بیماری‌های جنسی و ناتوانی‌های باروری را بدانند و برای بهبود خود به مراکز مشاوره جنسی و تنظیم خانواده مراجعه کنند.

متأسفانه امروزه بازار عرضه و فروش داروها، مکمل‌ها، مواد خوراکی و همچنین کالاهایی که به افزایش یافتن میل جنسی کمک می‌کند در ماهواره بسیار داغ است که علی‌رغم تبلیغات گسترده‌ای که هر یک از تولیدکنندگان این فرآورده‌ها جهت اعتباربخشی محصول خود دارند و پشتوانه علمی ندارد و تا به امروز تأثیر قطعی هیچ‌یک از آنها به تائید مراکز درمانی ذیصلاح نرسیده است و بیشتر به دنبال درآمد خود هستند تا سلامت جامعه.

درمجموع باید بگوییم که آموزش هدفمند یکی از مهم‌ترین شاخصه‌هایی است که باید در این خصوص موردتوجه سیاست‌گذاران قرار بگیرد.

آقای دکتر اشاره‌ای هم به طرح فارسی‌نویسی نسخه‌های دارویی داشته باشیم. عاقبت این طرح به کجا رسید؟

واقعیت آن است که فارسی‌نویس شدن نسخه‌ها یک موضوع فرعی است در مقابل ده‌ها معضلی که در حوزه بهداشت و درمان گریبان گیر کشور است. منابع مالی در این حوزه محدود است. وقتی دردها زیاد است باید با توجه به اولویت‌بندی‌ها پیش برویم. مسلماً برنامه‌ریزی برای حمایت از خانه‌های بهداشت روستایی درزمینۀ پشتیبانی دارو، تجهیزات و نیروی انسانی اولویت بیشتری از پرداختن به فارسی‌نویس شدن نسخه‌ها دارد.

برنامه اجرایی که در خصوص نسخه‌های پزشکی در حال شکل‌گیری است آن است که ثبت نسخه‌ها را در یک شبکه آنلاین ملی محقق کنیم. با شبکه شدن ثبت نسخه‌ها امکان کنترل و برنامه‌ریزی دارویی و رصد شرایط حاکم بر نظام دارویی کشور سهل‌الوصول‌تر خواهد شد.

سخن پایانی؟

در پایان می‌خواهم اشاره‌ای هم به‌ضرورت و اهمیت توجه بیش‌ازپیش به موضوع طب سنتی داشته باشم. طب سنتی علاوه بر اینکه می‌تواند صرف جویی اقتصادی برای خانواده‌ها به دنبال داشته باشد، نظام دارویی ما را از وابستگی مفرط به کمپانی‌های غربی نیز نجات می‌دهد.

ضمن آنکه می‌تواند زمینه‌ساز صادرات دارو و ارزآوری برای کشور باشد. سال‌ها است که دنیا به سمت داروهای طبیعی و طب سنتی حرکت کرده است و ما پتانسیل زیادی در این خصوص داریم. رهایی از اثرات جانبی داروهای شیمیایی یکی از انگیزه‌های مردم دنیا برای استقبال از طب سنتی است. ما باید خودمان به داشته‌های خودمان باور پیدا کنیم.

پیشنهاد خواندنی

خار گل گیاهی برای حفاظت از کبد مشاهده
خار گل گیاهی برای حفاظت از کبد