تحلیلی بر توانمندسازی تولید مکمل ها
تحلیلی بر توانمندسازی تولید مکمل ها
*********************************************
داروسازی اسوه، با قدمتی نزدیک به نیمقرن در سال 1345 بانام شرکت «ایران مرک» بهصورت سهامی خاص تأسیس و از سال 1348 مورد بهرهبرداری قرار گرفت. این شرکت در اسفندماه سال 1360 به شرکت داروسازی «اسوه» تغییر نام داد و در سال 1370 به «سهامی عام» تبدیل شد و از اسفندماه سال 1372 نیز در سازمان بورس اوراق بهادار تهران پذیرفتهشده است. شرکت داروسازی اسوه دارای خطوط تولید قرصهای ساده و روکشدار، قرصهای جوشان، آمپول و فرآوردههای استریل، سرنگهای از پیش پرشده (PFS) و همچنین خط ویژه تولید داروهای ضد سرطان است.
در بخش تولید آمپول، انواع آمپولهای تزریقی آبی و روغنی با بالاترین استانداردهای جهانی تولید میشود، بهطوریکه بسیاری از آمپولهای تزریقی روغنی بهطور انحصاری در کشور توسط این شرکت تولید میشود. در کنار خط تولید انواع آمپولهای آبی و روغنی، شرکت داروسازی اسوه اولین شرکت ایرانی است که موفق به دریافت مجوز تولید محصولات بیولوژیک در سرنگهای آماده تزریق (PFS) از وزارت بهداشت شده است و بهعنوان شرکت پیشرو در تولید محصولات دارویی با فنّاوری بالا در خصوص سرنگهای از پیش پرشده (PreFilled Syringes) مشهور است. تولید محصولاتی نظیر اسویکس® (کلوپیدوگرل)، اسورال® (دفراسیروکس)، گلوتازون® (پیوگلیتازون)، ازتیکول® (ازتیمایب)، میگرستاپ® (سوماتریپتان)، انوکساپارین، اسوه پویتین® (اریتروپویتین)، نیتیزینون، اورسوکولاسید® (اورسوداکسی کولیک اسید)، مبورین، ایماتینیب، اسلودا® (کپسیتابین)، تموزاید® (تموزولامید)، اگزمستان® (آرومستان)، ارلووا® (ارلوتینیب)، فینگولید® (فینگولیمود) و اسویمر® (گلاتیرامراستات) که برخی از آنها برای اولین بار در ایران تولید میشوند، تصویری از خلاقیت و نوآوری را در ذهن جامعه پزشکی ایجاد کرده است.
یکی از بزرگترین افتخارات این شرکت، تولید داروی دفراسیروکس با نام اختصاصی اسورال® (Osveral) است که با دستیابی به این موفقیت، شرکت داروسازی اسوه نام خود را به عنوان اولین تولیدکننده ژنریک این محصول در جهان ثبت نمود. داروی خوراکی دفراسیروکس جدیدترین دارو برای تسهیل دفع آهن در بیماران تالاسمی است که به شکل خوراکی و یک بار در روز مصرف میگردد و جایگزین داروی تزریقی دفروکسامین است.
این شرکت باقابلیت تولید انواع قرصهای ساده و روکشدار و بهطور خاص، تولید انواع قرصهای جوشان، هماکنون کاملترین خط تولید مکملهای رژیمی - غذایی را بهصورت قرص روکشدار، قرص جوشان در اختیار دارد. اصلیترین فعالیت این کارخانه در حوزه مکملهای غذایی، تولید قرصهای جوشان است. در حال حاضر توانسته است علاوه بر قرصهای جوشانی نظیر مولتیویتامین و کلسیم، مکملهای تخصصیتری برای بیماران مبتلابه تالاسمی، دیالیزی و سرطانی را نیز ارائه دهد.
قرصهای مولتیویتامین بیماران دیالیزی بانام تجاری نفروویت، تالاویت برای بیماران تالاسمی و آنکوویت از جمله مکملهای غذایی دارویی شرکت داروسازی اسوه هستند که قابلیت رقابت با انواع ویتامینهای خارجی را دارند. تالاویت که داروسازی اسوه برای اولین بار در دنیا به فرمولاسیون آن دستیافته و توانسته به تولید برساند، پیشنهاد تولید آن توسط انجمن هماتولوژی برای بیماران تالاسمی بوده است.
در بحث قیمتگذاری مکملها چند مسئله مطرح است. نکته آغازین در این بحث آن است که موضوع قیمتگذاری صرفاً برای مکملها چالشبرانگیز نیست، بلکه در حوزه دارو هم همیشه چالش قیمت وجود داشته است. انتقاد و پیشنهاد در حوزه قیمتگذاری دارو یک پای ثابت بسیاری از جلسات است.
این تبدیلشده به یک موضوع همیشگی که بااینکه سازمان غذا و دارو آییننامههای بسیاری را در این خصوص تصویب کرده است ولی بازهم چالشهای آن حوزه پابرجا است. درمجموع هر جا خرید خدمت با دولت است، قطعاً شرایطی را میگذارند، هم ازلحاظ نظارتی، هم به لحاظ خرید خدمتی و هم به لحاظ بیمهای تا منافع همه ذینفعان بهنوعی تأمین شود.
دوم اینکه سازمان حمایت از مصرفکننده وظایف و مسئولیتهایی دارد. وقتی در سالهای گذشته مشاهده میشد که برخی شرکتهای بازرگانی، حاشیه سودشان باقیمتی که بهعنوان cpt یا fob به گمرک اعلام میکنند بههیچوجه همخوانی ندارد، طبیعتاً علامت سؤالهای شکل میگیرد که نتیجه آن جدی شدن بحث قیمتگذاری است. وقتی چند شرکت بازرگانی قیمتهای رفرنس محصولات خود را درحالیکه همه از یک منبع خریداری میکنند، متفاوت و با اختلاف قیمتهای چند برابری اظهار میکنند، درحالیکه مواد اولیه و ترکیبات یکسانی دارند، طبیعتاً تدوین ضوابط و آییننامه برای قیمتگذاری ضرورت پیدا میکند. وقتی شرکت در گمرک، قیمت خرید محصولات خود را کم اظهار میکند و در طرف دیگر قیمت مصرفکننده را با سود واقعی در نظر میگیرد، متهم به کلاهبرداری میشود و پس از انجام تحقیقات لازمه مشخص میشود که قیمت خرید واقعی نبوده و صرفاً یکی از راههای فرار از مالیات و گمرک است. درحالیکه تعرفه گمرکی و مالیات حق قانونی سیستمهای نظارتی است.
این چیزی است که به خاطر اینکه برخی شرکتها قانونگریز هستند و در برخی از موارد انتظاراتی بسیار فراتر از حد قانونی دارند، طرح میشود؛ بنابراین نکته دوم را باید اینگونه جمعبندی کرد که رفتار شرکتهای بازرگانی موجب شد که بحث قیمتگذاری مطرح شود. به همین جهت ضوابطی تدوین شد و به اتحادیهها و سندیکاها برای اجرا ابلاغ شد و بحث سازمان حمایت را در نظر گرفت. طبیعتاً اگر مدارک شرکتها کامل باشد و در چارچوب قرار بگیرند، بعید است که قیمتگذاری برای شرکت مشکل و مسئلهای ایجاد کند. دارو هم بر همین اساس در نظر گرفته میشود.
به نظر من هرچند ایده آل نیست ولی از یک منطق برخوردار است و آشفتگی در بحث قیمتها را کاهش داده است. در واردات بالک هم به همین صورت است، ضوابط قیمتگذاری را سازمان غذا و دارو اعلام میکند و به دنبال آن سندیکا، قیمت را مشخص میکند.
بحث کیفیت و کنترل کیفیت هردو جزء مباحث بسیار مهم و سرنوشت سازی در صنعت دارو و مکمل است. تولید یک مولتیویتامین به لحاظ پروسه کنترل کیفیت هزینههای بسیار زیادی را در پی دارد. موضوعی که متأسفانه در بسیاری از مکملهای وارداتی مشاهده میشود، این است که با لحاظ هزینه مواد اولیه، هزینه فرایند تولید و بستهبندی، هزینه سربار و ...، قیمت عرضه این محصولات بهگونهای است که به نظر میرسد هزینههای کنترل کیفیت را نمیتواند پوشش دهد.
چون اگر فاکتوریهای کنترل کیفیت روی این محصولات انجام شود قیمت تمامشده این محصول باید بسیار بالاتر باشد. ما خود در داروسازی اسوه مشغول تولید هستیم و بر پروسه تولید اشراف کامل داریم. در اینجا جا دارد که وزارت بهداشت یک PMS ر روی محصولات وارداتی انجام دهد.
البته قطعاً بهتر است بر روی کل مکملهای موجود در بازار این حرکت انجام شود تا تفاوتها مشخص شود. چون در غیر این صورت نمیتوان ادعای هزینهها را باور کرد. چون بیمار برای این محصول تولیدی پول پرداخت میکند. بهصورت ادواری، شرکتهای متعدد باید کنترل شود. حتی اگر خود وزارت بهداشت این توانایی را ندارد از آزمایشگاههای خارج از وزارتخانه میتوان کمک گرفت؛ یعنی نمونه لازم گرفته شود و بر روی آن کنترل لازم صورت گیرد.
کیفیت باید قابلتمایز باشد. اگر به این سمت حرکت نکنیم، درواقع از منافع شرکتهایی که از هزینههای کیفیت و کنترل کیفیت بدون توجیه منطقی کاستهاند دفاع کردهایم. اتفاقاً همین شرکتها هستند که با ارائه پیشنهادهای خاص به داروخانهها، بازار را آشفته و نابسامان میکنند. تنها این شرکتها قادر به ارائه شرایط خرید بهتر هستند.
در عمل میتوان دید که یک بازار سیاه در بازار کشور اتفاق افتاده که بیشتر بازار گیری بر اساس این است که کدام تأمینکننده با شرایط خاصتری وارد بازار میشوند. درواقع حذفشدگان این رقابت ناسالم، تأمینکنندگانی هستند که در پروسه تولید بر روی بحثهای کیفی بسیار جدی واردشدهاند. چه تولیدکنندهها، چه واردکنندگان. چون آنها نمیتوانند با هر شرایطی محصول خود را در اختیار شرکتهای پخش یا داروخانه قرار دهند.
متأسفانه private label قبلاً بوده و الان هم هست. درکمیسیون مصوب شده private label به طور کامل ممنوع باشد؛ یعنی تنها در حالتی میتوان محصولی را وارد کشور کرد که در خارج از کشور مصرف شود. متأسفانه در بسیاری از موارد اثبات آن بسیار سخت است.
برخی موارد نیز محصولاتی است که سفارش آن قبلاً دادهشده و هزینههای لازمه پرداختشده است و در گمرک موجود است. در حال حاضر به نظر میرسد یک dead line برای برخی محصولات در شهریورماه و برخی دیگر برای اسفندماه در نظر گرفتهشده است.
قبلاً در صنایع داروسازی کمتر کارخانهای وجود داشته که صرفاً بر تولید مکملها تمرکز کند؛ اما در آینده بسیار نزدیک کارخانههایی را داریم که فقط برای تولید مکملها برنامهریزیشدهاند و هدف از تأسیس این کارخانهها صرفاً تولید مکمل است.
در این صورتوضعیت تولید مکملها و نیز صنعت مکملها رو به بهبود خواهد بود. هم برای اهرمهای حمایتی وزارت بهداشت و هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ فنی پاسخگویی بهتر خواهد بود. ضمن اینکه فضای رقابت برای جایگزینی private label و یا محصولات دیگر وارداتی بهتر فراهم خواهد شد.
علوم مختلف در دنیای فرامدرن امروز در حال تکامل هستند. داروسازی هم در دنیای امروز درحالتوسعه و پیشرفت روزافزون است. حجم تولید و واردات دارو از یکسو و تعداد شرکتهای متقاضی و توسعه بازار از سوی دیگر گواه بر این مدعا هستند. در کنار صنعت داروسازی، صنعت تولید مکملها نیز در حال دگرگونی است.
مکملهای غذایی عمدتاً از حالت عمومی نظیر مولتیویتامینها خارجشده و بر روی بیماریهای خاص و یا گروههای خاصی تمرکز پیداکردهاند. تولیدکنندگان مکملها گروههای گوناگونی همچون اطفال، بزرگسالان، زنان، پوست و مو و یا تخصصهای دیگر را مدنظر قرار دادهاند. به همین دلیل فکر میکنم که مکمل سازان کشور ما نیز باید به همین سمت حرکت کنند.
واردات بالک در یک دوره زمانی که ابتدا و انتهای آن کاملاً مشخص باشد، بهعنوان یک دوره گذر و برای کمک به شرکت درخواستکننده، مناسب است. درواقع اگر شرکتی تمایل داشته باشد که در پروسه تولید قرار گیرد میتواند از مرحله واردات بالک که مرحله گذر است به عرصه تولید ورود پیدا کند. بدیهی است برای فراهم کردن کارخانهای برای تولید، امکانات و الزامات متعددی نیاز است که شرکت میتواند در دوره بالک روی آنها تمرکز کند.
در حقیقت با این کار میتوان به شرکت کمک کرد و زمان لازمه را مهیا کرد تابه لحاظ اقتصادی توجیه داشته باشد. ولی اگر به جهت رفع تکلیف باشد، هیچ فایدهای نخواهد داشت. اگر بخواهیم به اجبار و دستور واردکننده را به بهانه تولید بالک، به تولیدکننده تبدیل کنیم، فقط صورتمسئله را پاککردهایم و اتفاقی مثبتی در صنعت روی نخواهد داد جز اینکه خطرات و تبعاتی ممکن است بروز پیدا کند که در پی آنهم تولید ما دچار مشکل شد، هم محصول با ارزشی تولید نشود و هم سلامت مردم به مخاطره بیفتد.
یک بخش باز میگردد به مسائل بینالمللی ازجمله فشار تحریمها که امیدواریم زودتر برطرف شود و قسمت دیگر هم مربوط به بروکراسی کند اداری و مقررات زائدی است که بههرحال در کشور ما وجود داشته و دارد و دولتها بسته به توان خود در تلاش هستند که آن را کاهش دهند.
یک موضوع بسیار مهم دیگر نیز این است که بهر حال بازرگانی همیشه جذابتر از کار تولیدی است. چون کار تولیدی، دردسرهای خاص خودش را دارد. حجم سرمایهگذاری آن بسیار بیشتر از فعالیتهای بازرگانی است. مسئولیتش هم بسیار بالا است.
موضوعاتی نظیر مدیریت منابع انسانی، منابع مالی، مدیریت تکنولوژی و دهها موضوع دیگر بهصورت چالشبرانگیزتر از فضای بازرگانی در تولید مطرح است که سبب میشود برخی واردکنندگان تمایل به حضور شرکت مادر بهعنوان تولیدکننده در ایران نداشته باشند.
خیر. ما در زمینه معافیت این فراوردهها در چند سال گذشته تلاشهای بسیار کردیم که اثبات کنیم وجود مالیات ارزشافزوده در این حوزه، برای مردم هزینه نابجا ایجاد میکند، اما به لحاظ چارچوب قانونی بهجایی نرسید. در این خصوص دلایل متعددی مطرح است.
ازآنجاییکه در اکثر مواقع مصرفکننده در انتخاب نوع مکمل نقشی ندارد و این پزشک است که تصمیم میگیرد که چه مکملی را تجویز کند، بنابراین مالیات ارزشافزوده برای کالایی که اختیار مصرف آن با خریدار نیست، چندان منطقی نیست و با فلسفه وجودی مالیات ارزشافزوده چندان تطبیق نمیکند. ضمن اینکه فروش و عرضه مکملهای غذایی در سوپرمارکتها صورت نمیگیرد، بلکه جنبه دارویی آن سبب شده که در داروخانهها عرضه شود و طبیعتاً در داروخانهها همان قوانینی که برای رگولاتوری دارو، اجرا میشود، برای مولتیویتامین هم انجام میگیرد. هرچند مکملها بهصورت OTC فروش میرود، اما دارو هم فروش OTC دارد. این دلایل نشان میدهد که ماهیت مکملها بهگونهای است که میتوانند از مالیات ارزشافزوده معاف باشند.
علاوه بر این توجه به این نکته هم میتواند تعیینکننده باشد که نظام بهداشت و درمان باید مسیری را طی کند که هزینههای تحمیلشده بر خانوادهها کاهش پیدا کند. در برخی مواقع نقش مکملها از نقش تغذیهای بسیار فراتر است و بحث کمک به درمان بسیار جدی است و این درحالیکه است که مالیات بر ارزشافزوده، فشار مضاعفی را بر بیماران تحمیل میکند
به نظر من مکملها را نه میتوان صرفاً در دایره غذا دید و نه صرفاً در حوزه دارو. اگر عنوان کنیم دارو هستند، ازآنجاییکه نمیتوانیم تمام ضوابط دارو را برای مکملها نیز لحاظ کنیم دچار چالش میشویم. چراکه مکملها، تمام مدارک دارو را بهصورت کامل و جامع در اختیار ندارند.
به دلیل برخی حساسیتها و مخاطرات هم نمیتوانیم مکملها را صرفاً در بحث غذا ببینیم. به همین جهت باید یک حالت بینابینی و تعادلی برای آنها در نظر گرفته شود.
امروزه سایه بستهبندی بر شئون مختلف زندگی تکتک افراد جامعه بهوضوح قابلمشاهده است. همه متخصصان مدیریت و مارکتینگ معتقدند رفتار مصرفکننده در بسیاری از مواقع بر اساس نوع بستهبندی محصولات شکل میگیرد. از سوی دیگر یکی از مهمترین شاخصهها و عوامل مؤثر در حفظ کیفیت محصولات دارویی و مکملهای غذایی داشتن بستهبندی مناسب از نظر کیفیت فیزیکی و شیمیایی و داشتن گرید های دارویی در رابطه با آن است که سبب افزایش ماندگاری محصول و مواد مؤثره آن و در نتیجه اثر بخشی بهتر در سطح جامعه هدف شود.
همچنین تأثیرات منفی ناشی از سرما، گرما، استرسهای محیطی، حملونقل نامناسب و نیز نفوذ اکسیژن و سایر عوامل مضر در یک بستهبندی اصولی و باکیفیت، به حداقل خواهد رسید. متأسفانه کشور ما در بحث بستهبندی مکملها با ایده آلها، فاصله زیادی دارد و هنوز در صنایع بستهبندی کشور شاهد رشد خوبی نبودهایم. البته این موضوع هم بهنوعی بازمیگردد به بحث قیمتگذاری. داروسازیها ازآنجاییکه نمیتوانند با هر قیمتی پروسه بستهبندی را انجام دهند، مجبور میشوند که هزینههای تمامشده را پایین بیاورند.
بیشک وجود مکملها برای تأمین سلامت جامعه ضروری است. در گروههای سنی مختلف نیاز به مصرف مکمل دیده میشود. مثلاً کمبود ویتامین D در مدارس بهوضوح مشاهده میشود و یا مولتیویتامینهایی که در زمان بارداری باید مصرف شود.
این ویتامینها با منبع دیگری تأمین نمیشوند و باید از طریق مکملها تأمین شود. البته مصرف این مکملها باید از الگوی علمی تبعیت کند و نه اینکه منافع اقتصادی حرف اول را بزند. تبعیت از یک الگوی خاص بستگی به رفتار تولیدکنندگان در بازار دارد که تا چه اندازه در بازار واقعی عمل کنیم. اگر یک محصول را درست به مردم و جامعه معرفی کنیم درنهایت میتوان نتیجه مناسب را مشاهده نمود.
هر چه بحث تبلیغاتی و خلاف واقع یک محصول بیشتر مشاهده شود و ادعای غیرواقعی داشته باشد، درواقع مصرف زیاده از حدی را ایجاد میکنیم که به لحاظ اخلاقی کار درستی نیست. ضمن اینکه بازار در میانمدت به تبلیغات غیرواقعی واکنش نشان خواهد داد.